تاریخ مجارستان

تاریخ مجارستان

تاریخ پادشاهی مجارستان

تاریخ پادشاهی مجارستان ، پادشاهای کشور مجارستان سرزمینی بوده‌است:

دربرگیرندهٔ کشورها و سرزمین‌های امروزی مجارستان، اسلواکی، کرواسی(به جز بخش ایستریا)،
ترانسیلوانی (رومانی کنونی)، کارپات روتنی (اوکرائین کنونی)، وویوودینا (صربستان کنونی)، بورگن‌لاند (اتریش کنونی)
و سرزمین‌های کوچ دیگری که امروزه در نزدیکی مرزهای کنونی مجارستان قرار دارند.

این پادشاهی پیرامون ۱۰۰۰ میلادی تا ۱۹۴۶ میلادی نزدیک به هزار سال جز گسستی کوتاه در ۱۹۱۸-۱۹۱۹ دارای پیوستگی تاریخی بود.

 

مجارستان در زمان فرمانروایی دودمان آرپاد

نشان دودمان آرپاد

نخستین شاهان مجارستان از دودمان آرپاد بودند.

بنیادگذار این دودمان آرپاد بود که توانست مجارها را در جلگه پانونی در پیرامون ۸۹۵ میلادی به زیر یک پرچم درَآورد.

نخستین پادشاه مسیحی مجارستان از این دودمان ایشتوان یکم بود که از سوی کلیسای کاتولیک یک قدیس شناخته‌می‌شود.

کلیسای کاتولیک در زمان این پادشاه نیز در کنار شهسوران آلمانی پشتیبان این پادشاه و هواخواهان مسیحیش بودند
هدفشان هم ایجاد یک دولت مقتدر در اروپای مرکزی بود.

 

با مرگ ایشتوان یکم مجارستان دچار آشفتگی شد

در این میان امپراتوری مقدس روم کوشید تا مجارستان را به سرزمین‌های زیر فرمان خود بیفزاید

ولی در رسیدن به این خواسته ناکام ماند. تا سرانجام نوبت پادشاهی به بلای یکم رسید و مجارستان دوباره شاهد آرامش شد.

دومین شاه بزرگ مجارستان لاسلوی یکم بود.

این شاه نیز از سوی کلیسای کاتولیک به مقام قدیسی رسیده‌است.

او مجارستان را نیرومند و باثبات ساخت و توانست تا در ۱۰۹۱ میلادی کرواسی را به سرزمین‌های زیرفرمانش بیفزاید.

او با کومان‌ها نیز جنگید و آنان را شکست‌داد.

در ۱۲۲۲ یکی دیگر از پادشاهان این دودمان-آندراش دوم- با انتشار منشوری زرین قوانین تازه‌ای را بر این کشور وضع‌نمود.

 

تازش مغول به مجارستان

نگاره‌ای از تارش مغولان به مجارستان در ۱۲۴۱ میلادی در ۱۲۴۱ میلادی مغول‌ها به مرزهای مجارستان رسیدند.

اگرچه در برخوردهای کوچک آغازین مجارها پیروزی‌هایی به دست آوردند ولی سرانجام مغولان در نبرد
موهی ارتش مجارستان را در هم‌شکسته، مجارستان را اشغال و ویران نمودند.

سه لشکر مغول مجارستان را عرصهٔ تاراج خود قرار دادند.

پس از پایان حمله مغول و بازگشت آنان از مجارستان، بلای چهارم پادشاه این کشور دست به
بازسازی کشور زد و مجارستان زیر رهبری او دوباره بدل به قدرتی اروپایی گشت.

از این رو او را دومین بنیادگذار مجارستان خوانده‌اند.

از زمان بلای چهارم این کشور با چک‌ها درگیر شد.

بلا خود نتوانست در برابر آنان کاری از پیش برد

ولی یکی از جانشینانش به نام لاسلوی چهارم با همراهی نیروهای اتریشی یاورش توانست ارتش چک را شکست دهد.

واپسین پادشاه دودمان آرپاد آندراش سوم بود و پس از او نسل این دودهٔ شاهی منقرض شد.

مجارستان در زمان دودمان کاپتی آنژو

نشان پادشاهان مجارستان از دودمان کاپتی آنژو با مرگ لاسلوی چهارم شارل مارتل دانژو -که مادرش
ماریای مجار، شهبانوی مالت- دختر ایشتوان پنجم بود ادعای تاج و تخت مجارستان را نمود،

ولی سرانجام آندراش سوم به پادشاهی رسید.

با مرگ آندراش سوم مجارستان دچار هرج و مرج شد

سرانجام کاروی یکم سیزده‌ساله از دودمان کاپتی آنژو-که مادرش از تبار شاهان مجار بود-

توانست بر رقیبان پیروز گشته و بر مجارستان چیرگی یابد.

او توانست اسلاحاتی اقتصادی را نیز در کشور برقرار سازد

از قدرت اشراف بکاهد و مجارستان را دگرباره به نیرویی در اروپای سدهٔ سیزدهمی بدل‌سازد.

پس از او پسرش لایوش یکم به پادشاهی رسید.

او در ۱۳۴۷ میلادی به ناپل لشکرکشید، ولی مرگ سیاه او را به عقب‌نشینی واداشت. در ۱۳۸۲ لایوش
درگذشت و چون فرزند نرینه‌ای نداشت پس از او دخترش ماریای یکم رسید.

پادشاهی ژیگموند

ژیگموند در نبرد نیکوپولیس

لایوش یکم روابط دوستانه‌ای با همسایهٔ نیرومندش کارل چهارم امپراتور مقدس روم داشت.

پسر کارل -ژیگموند- به عقد ماریا دختر لایوش درآمد و زمینه برای پادشاهی او بر مجارستان فراهم شد.

ژیگموند به دربار لایوش رفت و زبان مجاری را آموخت و با فرهنگ آن سامان آشنا شد.

با مرگ لایوش با وجود مخالفت مادرزنش -الیزابت بوسنیایی- با او و داشتن هماوردی چون کاروی دوم،
ژیگموند توانست به پادشاهی مجارستان رسد.

بخش بزرگی از روزگار فرمان روایی او به جنگ با عثمانی گذشت.

در این زمان عثمانی‌ها به اروپا وارد شده و مرزهای مجارستان را نیز تهدید می‌کردند.

در ۱۳۹۶ میلادی نیروهای متحد فرانسوی-مجاری ژیگموند در نبرد نیکوپولیس از عثمانی شکست خوردند.

این شکست از محبوبیت او در میان مجارها سخت کاست.

مجارستان در زمان چیرگی خاندان هونیادی و دودمان یاگیلونی

نشان خاندان هونیادی

ماتیاش یکم از خاندان هونیادی از اشراف مجارستان توانست به قدرت برسد.

او دیپلوماسی هوشمندانه‌ای را در پیش گرفت و اقتصاد آشفتهٔ مجارستان را سامان داد.

از رویدادهای مهم زمان پادشاهی او اشغال پنج‌سالهٔ وین به دست مجارها بود. پس از مرگ ماتیاش یکم،
اولاسلوی دوم از دودمان یاگیلونی لهستان توانست به تاج و تخت مجارستان برسد.

در ۱۵۲۶ میلادی لایوش دوم پادشاه مجارستان و پسر اولاسلو در نبرد موهاچ به جنگ با عثمانی پرداخت، ولی شکست خورد و خود نیز کشته‌شد.

مجارستان میان سال‌های ۱۵۳۸ تا ۱۸۶۷ میلادی
تاریخ پادشاهی مجارستان

با کشته شدن لایوش دوم و چیروزی عثمانی، باز هم مجارستان دچار آشفتگی شد.

در این میان اشراف مجارستان دو دسته شدند گروهی گرد فردیناند یکم، امپراتور مقدس
روم(که در آن زمان هنوز آرشیدوک اتریش بود) آمدند و دسته‌ای پادشاهی را از آن یانوش یکم از بزرگ‌زادگان مجار دانستند.

هوده آنکه در ۱۵۳۸ میلادی مجارستان میان دو تقسیم‌شد.

جز این بخش‌هایی از مجارستان نیز در اشغال عثمانی‌ها قرار داشت.

مرزهای اروپای مرکزی در ۱۶۸۳ میلادی در ۱۷۰۱ میلادی کوشش‌هایی از سوی مجارها برای استقلال از
امپراتوری هابسبورگ به عمل امد، ولی نتیجهٔ چندانی نداشت.

مجارستان از انقلاب ۱۸۴۸ تا امپراتوری اتریش-مجار و جنگ جهانی دوم

انقلاب مجارستان (۱۸۴۸ میلادی) از سوی جوانان میهن‌پرست این کشور و با آماج استقلال صورت گرفت.

در آینده این رویداد جنگ‌هایی هم با صربستان و اتریش در پی داشت.

نشان امپراتوری اتریش-مجار در ۱۹۱۵ میلادی پس از سال ۱۸۶۷ میلادی دودمان هابسبورگ به صورت
دوگانه‌ای هم بر اتریش و هم بر مجارستان فرمانروایی می‌کرد.

از اواخز سدهٔ نوزدهم این امپراتوری رو به صنعتی شدن نهاد.

سرانجام امپراتوری اتریش-مجارستان با شکست در جنگ جهانی یکم تجزیه‌شد.

پس از ۱۹۲۰ مجارستان گرفتار درگیری درونی میان کمونیست‌ها و سلطنت‌طلبان و دیگر گروه‌ها شد.

پس از آن برای ادارهٔ کشور یک نایب‌السلطنه برگزیده‌شد.

در جریان جنگ جهانی دوم ارتش مجارستان در حمله به شوروی دوشادوش نازی‌ها شرکت‌نمودند.

در ۱۹۴۴ میلادی شوروی مجارستان را اشغال کرد.

پس از آن نظام سیاسی مجارستان زیر نظر روس‌ها به یک جمهوری مورد نظر کمونیست‌ها بدل گردید.

 

امپراتوری اتریش و مجارستان

تاریخ امپراتوری اتریش مجارستان

امپراتوری اتریش و مجارستان ، اتریش-مجارستان پادشاهی دوگانه‌ای بود
از سال ۱۸۶۷م تا ۱۹۱۸م در اروپای مرکزی سیطره داشت.

این کشور از اتحاد امپراتوری اتریش و پادشاهی مجارستان به وجود آمد.

به موجب سازش ۱۸۶۷م، امپراتوری اتریش به اتریش (سرزمین‌هایی که در پارلمان امپراتوری نماینده داشتند) و مجارستان تقسیم گردید.

هر دو کشور یک نخست وزیر و یک پارلمان داشتند ولی از هر پارلمان ۶۰ نماینده به دعوت امپراتور-پادشاه،
در بوداپست یا وین گرد می‌آمدند مستقل از یکدیگر مسائل مشترک اتریش-مجارستان را مورد بحث قرار می‌دادند.

 

اتریشی‌ها و امپراتوری اتریش و مجارستان

درصدد بودند با رسمیت بخش یدن به حاکمیت خود بر دو ایالت بوسنی و هرزگوین آنها را از سلطه عثمانی‌ها خارج کنند

در عین حال به این وسیله، ملی‌گرایان اسلاو را از اتحاد با یکدیگر دلسرد سازند.

در روز ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴م آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش-مجارستان و همسرش در سارایوو به دست یک متعصب
صرب که تبعه اتریش بود کشته شدند.

در نتیجه در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴م اتریش به صربستان اعلان جنگ داد که باعث آغاز جنگ جهانی اول شد.

با مرگ فرانسوا ژوزف در ۱۹۱۶م، جانشین او کارل وعده اصلاحاتی در قانون اساسی را داد

ولی حمایت متفقین از تجزیه اتریش-مجارستان، فروپاشی آن را گریزناپذیر ساخت.

معاهده های سنت ژرمن و تریانون رسماً انحلال دوگانه را تأیید کردند.

 

امپراتوری اتريش و خودمختاری مجارستان

پس‌ از این‌ پیروزی‌، سلیمان‌ قانونى‌، سلطان‌ عثمانى‌ یانوش‌ زاپولیا ژان‌ زاپولیا را به‌ عنوان‌ شاه‌ مجارستان‌ برگزید

ولى‌ گروههای‌ رقیب‌ فردیناند دوك‌ اتریش‌ را كه‌ برادر شارل‌ پنجم‌ شارل‌ كَن‌ امپراتور آلمان‌ و از خاندان‌ هابسبورگ‌ بود، برگزیدند.

درنتیجه‌، مجارستان‌ دارای‌ دو پادشاه‌ شد.

فردیناند پس‌ از بازگشت‌ نیروهای‌ عثمانى‌، به‌ بدین‌ حمله‌ور شد و یانوش‌ زاپولیا را مجبور به‌ فرار كرد.

دوك‌ اتریش‌ از سلطان‌ سلیمان‌ خواست‌ كه‌ او را به‌ رسمیت‌ بشناسد

ولى‌ سلطان‌ تقاضایش‌ را نپذیرفت‌ از او خواست‌ كه‌ بدین‌ را به‌ یانوش‌ زاپولیا وا گذارد، ولى‌ فردیناند نپذیرفت‌.

در ۵۰ ق‌/۵۴۳م‌ سلطان‌ سلیمان‌ قانونى‌ حملة سازمان‌ یافتة دیگری‌ را به‌ مجارستان‌ آغاز كرد

 

امپراتوری‌ عثمانى‌

بارها با امپراتوری‌ خاندان‌ هابسبورگ‌ درگیر جنگ‌ شد.

هابسبورگها ائتلافى‌ جنگى‌ پدید آوردند و چند بار در اواخر همان‌ سده‌ و اوایل‌ سدة بعد بودا را محاصره‌ كردند

ولى‌ مدافعان‌ توانستند حملات‌ مهاجمان‌ را دفع‌ كنند.

بزرگ‌ترین‌ درگیریها در۹۵ ق‌/۶۸۴م‌ روی‌ داد كه‌ طى‌ آن‌ نیروهای‌ امپراتوری‌ اتریش‌ و مجارستان‌ با تركان‌ عثمانى‌ به‌ پیكاری‌ سخت‌ دست‌ زدند

این‌ درگیری‌ تا ۰۹۷ق‌/۶۸۶م‌ ادامه‌ یافت‌ و به‌ پیروزی‌ نیروهای‌ اتریش‌ و مجار – كه‌ لشكریان‌ اتحاد مقدس‌ نامیده‌ مى‌شدند – منجر گردید.

بدین‌ ترتیب‌، بودا كه‌ تركان‌ آن‌ را «شهر غازیان‌» و «حصار اسلام‌» مى‌نامیدند، و نیز دیگر شهرهای‌ مجارستان‌ از تصرف‌ امپراتوری‌ عثمانى‌ بیرون‌ آمد.

 

خودمختاری مجارستان

در۲۸۴ ق‌/۸۶۷م‌ بر پایة توافقى‌ میان‌ خاندان‌ هابسبورگ‌ و سران‌ كشور مجارستان‌، امپراتوری‌ اتریش‌ – مجارستان‌ تأسیس‌ گردید 

مجارستان‌ كشوری‌ خودمختار، و بوداپست‌ به‌ عنوان‌ مركز آن‌ شناخته‌ شد.

در سالهای‌ ۹۱۲ و ۹۱۷م‌ اعتصابهایى‌ در بوداپست‌ روی‌ داد.

پس‌ از شكست‌ امپراتوری‌ اتریش‌ در جنگ‌ جهانى‌ اول‌، مجارستان‌ استقلال‌ یافت‌

و بوداپست‌ همچنان‌ به‌ صورت‌ تختگاه‌ دولت‌ جدید این‌ كشور باقى‌ ماند.

در زمان‌ جنگ‌ جهانى‌ دوم‌، طى‌ درگیری‌ میان‌ نیروهای‌ شوروی‌ و آلمان‌، بوداپست‌، به‌ ویژه‌ ناحیة پست‌ دچار ویرانى‌ بسیار شد .

موافقت‌نامه‌های‌ سری‌ یالتا و پُتسدام‌، و تقسیم‌ اروپا به‌ دو منطقة نفوذ سبب‌ شد كه‌ مجارستان‌ در منطقة نفوذ دولت‌ اتحاد شوروی‌ قرار گیرد.

در آبان‌ ۳۳۵ ش‌/۳ اكتبر ۹۵۶م‌ مردم‌ مجارستان‌ برای‌ كسب‌ استقلال‌ سر به‌ شورش‌ برداشتند.

بوداپست‌ در این‌ خیزش‌ عام‌ نقش‌ عمده‌ای‌ برعهده‌ داشت‌.

این‌ قیام‌ كه‌ ۳ روز ادامه‌ یافت‌ با هجوم‌ ارتش‌ شوروی‌ به‌ مجارستان‌ سركوب‌ گردید.

در اثنای‌ پیكار، خسارات‌ فراوانى‌ به‌شهر بوداپست‌ واردآمد و ایمره‌ناگى‌ رئیس‌دولت‌ مجارستان‌، نخست‌ به‌ یوگسلاوی‌، و سپس‌ به‌ رومانى‌ پناه‌ برد .

پس‌ از فروپاشى‌ اتحاد شوروی‌، شهر بوداپست‌ همچنان‌ به‌ عنوان‌ مركز دولت‌ جمهوری‌ مجارستان‌ باقى‌ ماند.

ارتباط آبى‌ بوداپست‌ با دریای‌ سیاه‌ از طریق‌ رود دانوب‌ موجب‌ پیشرفتهای‌ اقتصادی‌ و بازرگانى‌ این‌ شهر گردید.

حاكمیت عثمانی و تاریخ مجارستان

طى‌ كمتر از یك‌ قرن‌ و نیم‌ حاكمیت‌ دولت‌ عثمانى‌، ۵ نفر به‌ سمت‌ بیگلربیگى‌ بودین‌ منصوب‌ شدند 

هریك‌ مدتى‌ كوتاه‌ بر آن‌ سرزمین‌ فرمان‌ راندند.همین‌امر مانع‌ نوسازی‌ِبودا گردید.

درمیان‌ بیگلربیگیهای‌ این‌ سرزمین‌ صوقللى‌ مصطفى‌ پاشا از همه‌ مهم‌تر بود.

وی‌ توانست‌ حدود ۲ سال‌ از ۷۳ تا ۸۶ق‌/۵۶۶ تا ۵۷۸م‌ سمت‌ بیگلربیگى‌ بودین‌ را عهده‌دار باشد .

از اوایل‌ سدة ۲ق‌/۸م‌ بوداپست‌ تحت‌ تصرف‌ خاندان‌ هابسبورگ‌ قرار گرفت‌.

مجارستان‌ پس‌ از خروج‌ نیروهای‌ عثمانى‌ از منطقه‌، حدود دو قرن‌ دستخوش‌ دگرگونیهایى‌ شد.

در سالهای‌ ۲۶۴- ۲۶۵ق‌/ ۸۴۸-۸۴۹م‌ گروههایى به‌ سرپرستى‌ شاندور پِتوفى‌ در ناحیة پست‌ پشت‌ بر ضد
خاندان‌ هابسبورگ‌ سر به‌ شورش‌ برداشتند كه‌ توفیقى‌ نیافتند.

در خلال‌ این‌ شورش‌، اهالى‌ بوداپست‌ نقش‌ عمده‌ای‌ ایفا كردند.

شورشیان‌ قلعة بودا را مدتى‌ در محاصره‌ داشتند، تا اینكه‌ سرانجام‌، در رمضان‌ ۲۶۵/اوت‌ ۸۴۹م‌ تسلیم‌ شدند.

سفر اولیا چلبی به مجارستان

اولیا چلبى‌ در سفری‌ به‌ بوداپست‌ ۰۷۳ق‌/۶۶۳م‌ از هر دو ناحیة بودا بودین‌ و پست‌، تصویر روشنى‌ ارائه‌ كرده‌ است‌.

وی‌ در مورد قلعة بدین‌ و كاخ‌ شاهان‌ مجار مى‌نویسد:

سلطان‌ سلیمان‌ قانونى‌ در ۳۲ق‌/۵۲۶م‌ پس‌ از تصرف‌ قلعة بودین‌ مدتى‌ به‌ تماشای‌ آن‌ پرداخت‌ و گفت‌ «چه‌ مى‌شد
اگر چنین‌ قصری‌ در استانبول‌ مى‌داشتیم‌»

كلیساها در عهد حاكمیت‌ تركان‌ عثمانى‌ به‌ مساجد تبدیل‌ شدند

از جمله‌ سلطان‌ سلیمان‌ قانونى‌ كلیسای‌ مریم‌ مقدس‌ را در بودا به‌ مسجد تبدیل‌ كرد 

مسجد سلطان‌ سلیمان‌ سلطان‌ سلیمان‌ جامعى‌ یا جامع‌ بزرگ‌ نامیده‌ شد.

قلعه های بودا

در قلعة درونى‌ بدین‌ كه‌ اورتا قلعه‌ نامیده‌ مى‌شد، برج‌هایی به‌ نامهای‌ مختلف‌ بنا شد كه‌ ۷ برج‌ از دیگر برجها بلندتر بودند.

از میان‌ این‌ برجها كه‌ تركان‌ آنها را قُله‌ مى‌نامیدند، مى‌توان‌ به‌ قله‌های‌ زیر اشاره کرد :

  • ولى‌ بیگ‌
  • مراد پاشا
  • سیاوش‌ پاشا
  • قره‌ قاش‌ پاشا
  • قاسم‌ پاشا
  • و محمود پاشا

بیشتر ساكنان‌ بدین‌ كه‌ نام‌ اسلامى‌ داشتند، نه‌ از تبار ترك‌، بلكه‌ اسلاوهای‌ نومسلمان‌ بودند.

این‌ نكته‌ مخصوصاً در میان‌ كولیهایى‌ كه‌ بیشتر آنها لقب‌ عبدالله‌ بر خود نهاده‌ بودند، مشهود بود.

نام گزاری شهر  بوداپست

در نوشته‌هاي‌ قدیمی به نام «بُدین» که همان «بودا» می باشد برمی خوریم که نام ابتدایی بوداپست پایتخت
کشور مجارستان بوده است.

جلگه های مشرف به رودخانه دانوب یا دنا از همان ابتدا مکان سکونت قبایلی از اروپا بوده است

بدلیل وجود آب فراوان و جلگه های سرسبز همواره مورد توجه قبایل و ملل مختلفی بوده است.

نام بوداپست متشکل از دو کلمه «بودا و پِست» می باشد

این دو منطقه شمال و جنوب رودخانه دانوب را تشکیل می دهند.

رودخانه دانوب شمال تا جنوب کشور مجارستان را به صورت عمودی به دو قسمت مجزا تقسیم نموده است.

نام‌ «پِست‌» را نيز اسلاوها بر زيستگاه‌ خود در سوی ديگر رودخانه دانوب‌ نهادند.

با مهاجرت‌ مجارها به‌ اين‌ سرزمين‌ نامهاي «پشت‌ و بودا» از سوی آنان‌ پذيرفته‌ شد

رفته‌ رفته‌ اين‌ سرزمين‌ «بوداپشت»‌ نام‌ گرفت که بعدها به «بوداپست» معروف شد.

ناحية بوداپست‌ از روزگاران‌ قدیم سكونتگاه‌ مردم‌ سِلْت‌ كِلْت‌ بوده است و در زمان زمامداری روميان‌ ،
مردم روم بدان‌ نواحى‌ مهاجرت‌ كردند.

تاریخ شهر بوداپست مجارستان

در ۳۹ق‌/۲۴۲ م بودا به‌ صورت‌ پایگاه سکونتی مردم مجار درآمد

از ۵۱ق‌/۳۵۰م‌ به‌ صورت پادشاهی مجار مبدل گرديد و چنين‌ بر می آید كه‌ در آن زمان اسلاوها در اراضى‌ «پِست‌» سكنا داشتند.

گروهى‌ از قوم‌ ياس‌ که گويشى‌ ايرانى‌ مشابه‌ گويش‌ آلانهاي‌ قفقاز داشتند كه‌ اكنون‌ اوسِت‌ ناميده‌ مى‌شود
در شمال‌ غربى‌ بودا سكنا گزيدند .

نام‌ ياس‌ از سوي‌ اهالى‌ هنگري‌ مجار به‌ آنها داده‌ شده‌ است‌ و اين‌ همان‌ نام‌ كهن‌ آس‌ است.

تاریخ پر فرازونشیب کشور مجارستان

ازتاريخ مهاجرت اقوم مجاری به جلگه رود دانوب مدارکی در دست نيست.

اين قوم به‌صورت قبیله ای به‌تدريج از آسيا و نواحی غربی سيبری به اين سرزمين آمده

بعدازنبردهای فراوان با ديگر قبايل برای تصاحب اراضی پربرکت سرانجام در جلگه دانوب بين نژادهای ژرمن و اسلاو حائل گرديده‌اند.

اين تاريخ را حدود سال ۸۹۶م. می‌دانند، يعنی زمانی‌که قبايل مجار به رهبری پرنس آرناپه  ساکن حوزه کارپات

(سرزمينی که از لحاظ آب و مراتع غنی بوده) را تماماً و يا به‌طور وسيعی تصرف کردند و امروز به‌نام «مجارستان» وترانسيلوانيا خوانده می‌شود.

به‌هرحال ارتش دهقانی با نبردهای خونينی از هم پاشيد و شکست آن منجر به کيفر خونينی برای دهقانان گرديد.

در اين شرايط تهديد ترک‌ها برای اشغال کشوری که به‌دليل اختلافات داخلی از هم پاشيده شده بود يک خطر جدی به‌شمار می‌آمد..

قوای شاه جوان لوتيز دوم  را سلطان عثمانی   سليمان دوم    در سال ۱۵۲۶شکست داد.( نبرد موهاچ  ) .

قبیله یازیگ‌ ها در مجارستان

یازیگ‌ها یا یازوگ‌ها نام یک قبیلهٔ کوچنشین است.

آنها شاخه‌ای از سرمتی‌ها بودند که در پیرامون سال ۲۰۰ پیش از میلاد از آسیای میانه به استپ‌های اوکراین کنونی کوچیدند.

زبان آنها یکی از زبان‌های ایرانی بوده‌است.

در آینده تراژان امپراتور روم کار داکی‌ها را به پایان رساند و در ۱۰۷ میلادی سردارش هادریان را برای به تسلیم واداشتن
یازیگ‌ها به سویشان گسیل داشت.

در آینده تراژان مرد و هادریان امپراتور روم گشت. در این زمان یازیگ‌ها پذیرفتند که با حفظ استقلال پیرو روم باشند.

در ۱۶۶ هنگامی که روم درگیر جنگ با اشکانیان بود، مردمان کوچ‌نشین شمالی چون مارکومان‌ها، کوادها، وندال‌ها،
ناریست‌ها، هرماندورها و لونگوباردها به ایالت‌های رومی کرانهٔ دانوب تاختند.

یازیگ‌ها نیز به ایشان پیوستند و در نبرد با رومیان فرماندار رومی داسیا را نیز کشتند.

مارکوس اورلیوس امپراتور تا پایان مرگش کوشید تا آرامش را بدان سوی روم بازگرداند. در ۱۷۰ یازیگ‌ها فرماندار ایالت موزیا را نیز کشتند.

مارکوس اورلیوس خود به جنگ ایشان شتافت و پس از نبردی سخت آنها را به جایگاه نخستینشان بازگرداند.

در ۱۷۵ میلادی زانتیکوس که گرفتار شورش افسرانش شده بود با مارکوس اورلیوس آشتی کرد و ۱۰۰هزار اسیر رومی را آزاد کرد.

همچنین ناچار شد ۸هزار اسوار را به خدمت ارتش روم درآورد که پنج هزار و پانصد تا از آنان را با کشتی برای خدمت به بریتانیا روانه کردند.

یازیگ‌ ها و یاسی‌ ها

در سده‌های میانه تیرهٔ ایرانی دیگری در اروپای خاوری پدیدار گشت

به نام یاسی‌ها اینان که از سوی مغولان رانده شده‌بودند به همراه کومان‌ها در سدهٔ سیزدهم به پادشاهی مجارستان رسیدند.

بلای چهارم پادشاه این کشور بدان‌ها پناه داد و ایشان دارای دولتی خودگردان شدند.

ولی پس از چندی اختلافاتی میان مجارها و این دو قبیله درگرفت

و با پایان لشکرکشی مغولها اینان از سرزمینی که جاگیر شده بودند به بخشی از جلگه مجارستان رفتند و در آنجا ساکن شدند.

پیشهٔ اینان پرورش اسب بود.

با گذشت سالیان یاسی‌ها در جامعهٔ مجارستان حل شدند و زبان خود را فراموش کردند

ولی کیستی و استقلال درونی خود را تا سال ۱۸۷۶ نگاه‌داشتند.

هنوز هم در مجارستان زیستگاه‌های بسیاری به نام ایشان دیده می‌شود.

اینان همچنان به عنوان یک گروه نژادی جداگانه در مجارستان دیده می‌شوند.

از زبان اینان تنها یک متن دینی مربوط به ۱۴۴۳ یافته‌شده‌است.

چنین انگاشته می‌شود که یاسی‌ها همان یازیگ‌ها هستند هرچند که بر سر پیوند میان این دو همچنان کشمکش است.

 

مجارستان و جنگ های جهانی

مجارستان و جنگ های جهانی اول و دوم

جنگ جهانی اول در کشور مجارستان

جنگ جهانی اول (با نام‌های جنگ جهانگیر یکم، نخستین جنگ جهانی، جنگ بزرگ و جنگ برای
پایان همهٔ جنگ‌ها
نیز شناخته می‌شود) یک نبرد جهانی بود که از ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ رخ داد.

بدون هیچ زمینهٔ کشمکشی، سربازان بسیاری برای جنگ تجهیز شدند و مناطق بسیاری درگیر جنگ شدند.
پیش از این، هیچ وقت تلفات جنگی به این اندازه زیاد نبود.

سلاح‌های شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ استفاده شدند.

برای نخستین بار، به طور انبوه مناطق غیر نظامی از آسمان بمباران شدند و نیز برای نخستین بار در این سده
کشتار غیرنظامیان در سطحی گسترده در طول جنگ رخ داد.
این جنگ به خاطر شیوهٔ جنگی سنگری نیز معروف است.

جنگ جهانی اول از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ بشر است و به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بزرگی
در تعیین تاریخ قرن بیستم داشته‌است.

این جنگ پایانی بر نظام‌های سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری امپراطوری
اتریش – مجارستان، آلمان و عثمانی و روسیه تزاری و سلسله‌های هوهنزولرن، هابسبورگ، عثمانی و رمانوف شد.
همهٔ این امپراتوری‌ها از زمان جنگ‌های صلیبی بر سر قدرت بودند.

اکثر تاریخ‌نویسان معتقدند که عدم موفقیت مذاکرات پس از جنگ و «معاهده ورسای» و تحمیل غرامت‌های بسیار به
آلمان و دیگر دول شکست خورده باعث رشد فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان و زمینهٔ آغاز جنگ جهانی دوم شد.

تا مدت‌ها هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند جنگ تا چهار سال به طول انجامید.
پیش از پیروزی متفقین حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند.

پس از پایان این جنگ در سال ۱۹۱۹ و در کنفرانسی در پاریس، «معاهده ورسای» امضا شد و غرامت‌های بسیار
سنگینی بر بازندگان جنگ تحمیل شد.

جنگ فرانسه با آلمان

بیسمارک پس از غلبه بر اتریش درصدد به راه انداختن جنگ پروس با فرانسه بود.

این جنگ دو علت داشت: اولاً ارادهٔ بیسمارک در تکمیل وحدت آلمان به وسیلهٔ منظم کردن ممالک جنوبی به
ممالک مجتمعهٔ شمالی که برای موفقیت در این امر لازم بود احساسات ضد پروسی را در ممالک جنوبی به وسیلهٔ
احساسی قوی‌تر که کینه نسبت به فرانسه (دشمن ارثی) بود از بین می‌برد ثانیاً دولت فرانسه نتوانست در موقع
مساعد اقدامات لازم را انجام دهد و تظاهراتی جنگجویانه داشت.

دلایل وقوع جنگ جهانی اول

به طور کلی این مسایل بود که زمینه‌های جنگ جهانی اول را فراهم ساخت.

علل جنگ جهانی اول عبارت بود از:

  • رقابت اتریش و روسیه در بالکان، اختلاف بین فرانسه و آلمان از سال ۱۸۷۰ دربارهٔ آلزاس ولرن
  • رقابت اقتصادی و دریایی بین آلمان و انگلیس

اما بهانهٔ شروع جنگ این بود که آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش – مجارستان به دست پرنزیب
تبعه اتریش و متکلم به زبان صربستانی در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ در سارایوو بوسنی به قتل رسید

اتریش ادعا کرد صربستان در این کار دخالت داشته و تقاضا نمود تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش صورت پذیرد
دولت صربستان تحقیقات را قبول نمود ولی با حضور نمایندگان خارجی مخالفت کرد.

دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج عمومی اعلام کرد آلمان هم به حمایت از اتریش
به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد.

قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک کشور بی‌طرف موجب دخالت انگلیس در جنگ شد.

طرح اشلایفن

طرح ارتش آلمان برای جنگ در دو جبهه، کار کنت اشلایفن بود

بعد از استعفای والدرسی، جانشین مولتکه، در سال۱۸۹۲ به ریاست ستاد کل ارتش آلمان رسیده بود.

در آن زمان برای او روشن بود که فرانسه و روسیه در جنگ بعدی با هم متحد می‌شوند و جنگ با یکی،
به طور قطع به معنای جنگ با هر دو است.

هرچه کنت اشلایفن بیشتر به طرح مولتکه در مقابل این پیشامد -که عبارت از دفاع در غرب و آفند محدود
در شرق بود- می‌اندیشید کمتر از آن خوشش می‌آمد: چنین جنگی می‌توانست تا ابد ادامه پیدا کند.

شاید فرانسه و روسیه، که اساساً جوامعی روستایی بودند، طاقت مبارزه‌ای طولانی از این نوع را داشتند
ولی آلمان، با اقتصاد پیشرفته‌اش، به سرعت دچار دردسر می‌شد.

آنچه آلمان می‌خواست راهی برای غلبه در جنگ در یک اردوکشی واحد بود.

مجارستان و جنگ جهانی دوم

پس از جنگ جهانی دوم و توافق‌نامه‌ يالتا و پُتسدام و تقسيم‌ اروپا به‌ دو منطقة نفوذ غرب و شرق سبب‌ شد
كه‌ مجارستان‌ در منطقة نفوذ دولت‌ اتحاد شوروی قرار گيرد.

در ۳ اكتبر ۱۹۵۶م‌ مردم‌ مجارستان‌ برای كسب‌ استقلال‌ سر به‌ شورش‌ برداشتند بوداپست‌ در اين‌ میان‌ نقش‌ ویژه ای‌ داشت‌.

اين‌ قيام‌ كه‌ ۳ روز ادامه‌ يافت‌ با هجوم‌ ارتش‌ شوروي‌ به‌ مجارستان‌ سركوب‌ شد و خسارات‌ فراوانى‌ به‌شهر بوداپست‌ وارد شد
ايمره‌ ناگى‌ رئيس‌دولت‌ مجارستان‌ ابتدا به‌ يوگسلاوی و بعد‌ به‌ رومانى‌ پناه‌ برد.

پس‌ از فروپاشى‌ اتحاد شوروی، شهر بوداپست‌ همچنان‌ به‌ عنوان‌ مركز دولت‌ جمهوری مجارستان‌ باقى‌ ماند.

ارتباط آبى‌ بوداپست‌ با دريای سياه‌ از طريق‌ رود دانوب‌ موجب‌ پيشرفتهای اقتصادی و بازرگانى‌ اين‌ شهر گرديد.

استقلال مجارستان

در تاريخ ۸ اكتبر ۱۹۸۹ همه احزاب آزاد شدند

حزب كمونيست تغيير نام داد و به يك نظام دموكراتيك شبيه دموكراسی های غربی تبدیل شد.

نظام كمونيستي در سال ۱۹۴۸ در مجارستان استقرار يافت

درسال ۱۹۵۶ قيام مردم با تانكهای شوروی در هم كوبيده شد و بعد از ۴۱ سال حکومت كمونيست تبدیل به دموکراتیک شد.

با روي كار آمدن گورباچف در شوروی و بی رنگ شدن سوسياليسم در مجارستان و دادن آزادي به مردم اروپای شرقی
و اين‌كه مردم اين كشورها میتوانند بصورت آزاد راه خود را انتخاب كنند.

در اواخر دهه ۱۹۸۰ رهبران كمونيست يكی پس از ديگری از سمت‌های خود استعفا كردند و غيركمونيست‌ها امور كشور را بدست گرفتند.

در مجارستان تحولات بسيار سريع پيش ‌رفت و اين کشور اولین كشوری بود كه با خارج شدن از پيمان ورشو، بنيان آن را سست كرد

همچنین مجارستان اولین کشور کمونيستی اروپای شرقی بود كه مرزهای خود را به سوی غرب باز کرد

تغییر سیاست داد و حکومت خود را از کمونیستی به دموکراتیک تغییر داد.

 

گسترش جنگ

سال ۱۹۱۴

  • ۲۸ ژوئیه : اتریش – مجارستان جنگ با صربستان را اعلام کرد.
  • ۱ اوت: آلمان جنگ با روسیه را آغاز کرد.
  • ۲ اوت: نظامیان آلمان لوکزامبورگ را اشغال کردند.
  • ۳ اوت: آلمان با فرانسه وارد جنگ شد.
  • ۴ اوت: آلمان به بلژیک که بی طرف بود حمله کرد؛ در پاسخ بریتانیا به آلمان اعلام جنگ داد.
  • ۱۰ اوت: اتریش – مجارستان با روسیه وارد جنگ شد.
  • ۱۲ اوت: بریتانیا و فرانسه به اتریش – مجارستان اعلام جنگ کردند.
  • ۲۳ اوت: ژاپن با آلمان وارد جنگ شد.
  • سپتامبر: پیمان اتحاد توسط فرانسه، بریتانیا و روسیه امضا شد.
  • ۹ اکتبر: بلژیک پس از محاصره آنتورپ توسط نظامیان آلمان سقوط کرد.
  • ۲۹ اکتبر: امپراتوری عثمانی به طرفداری از آلمان و اتریش – مجارستان وارد جنگ شد.
  • ۲ نوامبر: روسیه به امپراتوری عثمانی اعلام جنگ داد.
  • ۵ نوامبر: فرانسه و بریتانیا با امپراتوری عثمانی وارد جنگ شدند.

سال ۱۹۱۵

  • ۲۴ آوریل: امپراتوری عثمانی نسل‌کشی ارمنیان را آغاز کرد.
  • ۲۵ آوریل: لشکرکشی گالیپولی آغاز شد.
  • ۲۶ آوریل: ایتالیا به طور مخفیانه پیمان لندن را امضا کرد.
  • ۲۳ می: ایتالیا به اتریش – مجارستان اعلام جنگ کرد.
  • ۱۴ اکتبر: بلغارستان به صربستان اعلام جنگ نمود و به طرفداری از آلمان و اتریش – مجارستان وارد جنگ شد.

 

سال ۱۹۱۶

  • ۹ مارس: آلمان به پرتغال اعلام جنگ داد.
  • ۲۷ اوت: رومانی با اتریش – مجارستان وارد جنگ شد.
  • ۲۸ اوت: ایتالیا با آلمان وارد جنگ شد.

 

سال ۱۹۱۷

  • ۱۶ ژانویه: آلمان به مکزیک تلگراف زیمرمن را فرستاد، و پیشنهاد متحد شدن در مقابل ایالات متحده را داد.
  • ۶ آوریل: ایالات متحده با آلمان وارد جنگ شد.
  • ۲۷ ژوئن: یونان به طرفداری از متفقین وارد جنگ شد.
  • ۱۴ اوت: جمهوری چین با آلمان وارد جنگ شد.
  • ۲۶ اکتبر: برزیل با آلمان وارد جنگ شد.
  • ۷ دسامبر: ایالات متحده آمریکا با اتریش – مجارستان وارد جنگ شد.

 

سال ۱۹۱۸

  • ۱۱ نوامبر: پیمان صلح امضاء شد، جنگ جهانی اول پایان یافت.

تلفات

کشور تلفات کشته‌ها مجروحان
روسیه ۶٫۶۵۰٫۰۰۰ ۱٫۷۰۰٫۰۰۰ ۴٫۹۵۰٫۰۰۰
آلمان ۵٫۹۸۹٫۷۵۸ ۱٫۷۷۳٫۷۰۰ ۴٫۲۱۶٫۰۵۸
فرانسه ۵٫۶۲۳٫۸۰۰ ۱٫۳۵۷٫۸۰۰ ۴٫۲۶۶٫۰۰۰
اتریش- مجارستان ۴٫۸۲۰٫۰۰۰ ۱٫۲۰۰٫۰۰۰ ۳٫۶۲۰٫۰۰۰
امپراتوری بریتانیا* ۲٫۹۹۸٫۵۸۳ ۹۰۸٫۳۷۱ ۲٫۰۹۰٫۲۱۲
ایتالیا ۱٫۵۹۷٫۰۰۰ ۶۵۰٫۰۰۰ ۹۴۷٫۰۰۰
صربستان ۱٫۱۷۸٫۱۴۸ ۴۵۰٫۰۰۰ ۷۲۸٫۱۴۸
امپراتوری عثمانی ۷۲۵٫۰۰۰ ۳۲۵٫۰۰۰ ۴۰۰٫۰۰۰
رومانی ۴۵۵٫۷۰۶ ۳۳۵٫۷۰۶ ۱۲۰٫۰۰۰
ایالات متحده ۳۶۰٫۳۰۰ ۱۲۶٫۰۰۰ ۲۳۴٫۳۰۰
بلغارستان ۲۳۹٫۸۹۰ ۸۷٫۵۰۰ ۱۵۲٫۳۹۰۰۰
کانادا* ۲۳۹٫۶۰۵ ۶۶٫۶۵۵ ۱۷۲٫۹۵۰
استرالیا* ۲۱۸٫۵۰۱ ۵۹٫۳۳۰ ۱۵۹٫۱۷۱
مونته نگرو ۶۰٫۰۰۰ ۵۰٫۰۰۰ ۱۰٫۰۰۰
بلژیک ۵۸٫۴۰۲ ۱۳٫۷۱۶ ۴۴٫۶۸۶
یونان ۲۶٫۰۰۰ ۵٫۰۰۰ ۲۱٫۰۰۰
پرتغال ۲۰٫۹۷۳ ۷٫۲۲۲ ۱۳٫۷۵۱
ژاپن ۱٫۲۰۷ ۳۰۰ ۹۰۷

*امپراتوری بریتانیا شامل تلفات کانادا و استرالیا می‌گردد.

 

انقلاب مجارستان

انقلاب کشور مجارستان

انقلاب مجارستان ، خلاصه انقلاب مجارستان و تاریخ کشور مجارستان

انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان قیامی مردمی علیه دولت استالینیستی «جمهوری خلق مجارستان» و سیاست‌های
تحمیلی اتحاد جماهیر شوروی بود که از ۲۳ اکتبر تا ۱۰ نوامبر سال ۱۹۵۶ میلادی به طول انجامید.

این انقلاب در ابتدا بصورت یک تظاهرات دانشجویی در مرکز بوداپست پایتخت کشور آغاز شد
در ادامه هزاران نفر را جذب خود کرد. تظاهرات به ساختمان مجلس مجارستان رسید

نمایندهٔ دانشجویان درحالیکه برای انتشار درخواست‌های آنها وارد ساختمان رادیو شده بود، دستگیر شد.

زمانی‌که تظاهرکنندگان در خارج ساختمان درخواست آزادی وی را کردند، از بالای ساختمان رادیو مورد هدف نیروهای امنیتی قرار گرفتند.

خبر به سرعت در پایتخت پخش شد و خشونت و ناآرامی سراسر پایتخت را فراگرفت. قیام به‌زودی در سراسر مجارستان
گسترده شد و دولت سقوط کرد.

بعد از اعلام تمایل گفتگو برای خروج نیروهای شوروی، نظر رهبران کمونیستی شوروی تغییر کرد و تصمیم به سرکوبی انقلاب گرفتند.

در ۴ نوامبر، نیروی عظیم شوروی بوداپست را مورد تهاجم قرارداد.

مقاومت مردم تا ۱۰ نوامبر به طول انجامید.

تخمین زده شده است که حدود ۲٬۵۰۰ مجار کشته و ۲۰۰٬۰۰۰ نفر نیز پناهنده شدند.

بازداشت‌ها و محکومیت‌های فراوان تا ماه‌ها ادامه یافته و در اوایل ژانویهٔ سال ۱۹۵۷ میلادی، دولت جدید شوروی روی کارآمد

تمام مخالفت‌های مردمی را سرکوب کرد.

بحث‌های عمومی درمورد انقلاب مجارستان بیش از ۳۰ سال در آن کشور سرکوب گشته و در دههٔ ۸۰ میلادی دوباره از سرگرفته شد.

در افتتاح سومین جمهوری مجارستان در سال ۱۹۸۹ میلادی، ۲۳ اکتبر بعنوان روز ملی تعطیل اعلام شد.

 

انفجار انقلاب در بوداپست

روز اول نوامبر ۱۹۵۶ رادیو بوداپست متن فرمان ناگی را درباره بی‌طرفی كشور و لغو اشتراكی شدن مزارع پخش كرد.

پس از انتشار این خبر تظاهرات ملی و ضد شوروی به شدیدترین وضع خود رسید.

 در سوم نوامبر حمله تانك‌های شوروی كه در اطراف بوداپست موضع گرفته بودند به داخل شهر آغاز شد و چند لشكر
زرهی از رومانی و چكسلواكی برای كمك به ارتش سرخ وارد مجارستان شدند.

در چهارم نوامبر یانوس كادار كه معاون دبیركل حزب بود به كمك روس‌ها به دبیركلی حزب رسید 

از یك رادیو مخفی اعلام كرد كه حكومت جدیدی را تشكیل داده و از ارتش شوروی خواسته است كه برای حفظ نظم وارد بوداپست شود.

در همان روز یعنی ۴ نوامبر ۱۹۵۶ مقر نخست‌وزیری و پارلمان مجارستان توسط تانك‌های ارتش سرخ محاصره شد.

ناگی مجبور شد كه به سفارت یوگسلاوی پناهنده شود.

 

حوادث مجارستان از اشغال شوروی

در اواخر جنگ جهانی دوم در جریان كنفرانس یالتا كه به كنفرانس تقسیم جهان معروف شد طی توافق‌هاییكه بین
رهبران غرب و استالین انجام شد، كشورهای شرقی اروپا از جمله مجارستان در حوزه نفوذ مسكو قرار گرفته و رژیم
همه این كشورها به كمونیستی تبدیل شد.

 ریشه شورش و بحران مجارستان در ۱۹۵۶ را كه عاقبت منجر به اعدام ناگی شد باید در جریان‌های سیاسی اشغال
مجارستان به وسیله ارتش سرخ شوروی تا اختلافات درون حزبی در داخل رهبری حزب كمونیست در ۱۹۵۶ جست‌وجو كرد.

علاوه بر این مردم مجارستان به پیروی از حركت آزادی‌طلبانه‌ای كه در ورشو پایتخت لهستان ایجاد شده بود، در بوداپست
دست به تظاهرات زدند
و خواستار به قدرت رسیدن فرد اصلاح‌طلبی چون ناگی شدند.

اینك رویدادهای مجارستان را از ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۶ كه منجر به قیام خونین مردم بوداپست برضد شوروی شد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

در ۱۳ فوریه ۱۹۴۵ ارتش سرخ، شهر بوداپست را اشغال كرد و در ۱۲ نوامبر همان سال «زولتان تیلدی» (Zoltan Tildy)
رهبر حزب خرده مالكان عهده‌دار تشكیل كابینه شد 
فرد اصلاح‌طلبی چون ایمره ناگی به وزارت كشاورزی رسید.

كشور تحت نفوذ شوروی قرار گرفت و بخشی از قوای شوروی در مجارستان مستقر شد.

تاریخ مجارستان و اروپای شرقی از دیكتاتوری یانوس كادار تاكنون

در نهم دسامبر ۱۹۶۱ یانوس كادار با حفظ سمت دبیركلی حزب بار دیگر نخست‌وزیر شد به این ترتیب احب اختیار مجارستان شد.

قیام مجارستان گرچه در این كشور سركوب شد ولی آثار خود را در كشورهای اروپای شرقی به نحوی موثر باقی گذاشت
در چكسلواكی، به دیكتاتوری «آنتونی نووتنی» (Antoni Novothny) پایان داده شد

و «الكساندر دوبچك» (Alexander Dubcek) با آوردن تز سوسیالیسم انسانی، جنبشی تحت عنوان بهار پراگ ایجاد كرد.

با آنكه این جنبش با نیروی قهریه پیمان ورشو مانند ورشودر مجارستان سركوب شد ولی انعكاس آن در كشورهای
اروپای شرقی بسیار شدید بوده چون در لهستان نیز جنبش همبستگی كارگران به رهبری «لخ والسا» (Lech Walesa
باعث تضعیف دیكتاتوری «گومولكا» (
Gomulka) دبیراول حزب كمونیست لهستان شد.

با روی كار آمدن گورباچف در شوروی و بی‌رنگ شدن سوسیالیسم در آن كشور و توجیه او جهت دادن آزادی به مردم اروپای شرقی
و این‌كه مردم این كشورها هر راهی را كه می‌توانند انتخاب كنند،

به این نتیجه منجر شد كه در اواخر دهه ۱۹۸۰ رهبران كمونیست یكی پس از دیگری از سمت‌های خود استعفا كردند
و غیركمونیست‌ها مصدر امور كشور شدند.

در مجارستان تحولات بسیار سریع پیش می‌رفت.

این كشور اولین كشوری بود كه با خارج شدن از پیمان ورشو، بنیان آن را سست كرد.

اعدام ناگی رهبر اصلاح طلب مجارستان

در ۲۷ خرداد ۱۳۳۷ (۱۷ ژوئن ۱۹۵۸) زمانی كه خروشچف، نخست‌وزیر شوروی وارد بوداپست پایتخت مجارستان شد
تا «یانوس كاداری (Javos Kadar) را كه دبیركل حزب كمونیست مجارستان بود مورد تایید قرار دهد
در همان روز رادیو بوداپست اعلام كرد:

«ایمره ناگی» (Imer Nagy) رهبر اصلاح‌طلب مجار و وزیر دفاع او یعنی سرهنگ پال مالتر و دو تن دیگر از همكارانش
به اتهام خیانت به حزب و كشور اعدام شده‌‌اند.

در شورش مردم بوداپست در سال ۱۹۵۶ كه با تانكهای شوروی در هم شكسته شد «ایمرناگی» نخست وزیر مجارستان بود.

دو سال بعد یعنی در ۱۷ ژوئن ۱۹۵۸ «ایمرناگی» همراه سه تن از یارانش اعدام شد.

او ۶۲ سال داشت. مردمی كه در مراسم یادبود «ایمرناگی» شركت داشتند فریاد می زدند. «او میهن دزدیده شده ما را پس گرفت»

مراسم یادبود نخستین وزیر مقتول مجارستان در میدان قهرمانان برپا شد.

مجارستان با اجرای مراسم یادبود «ایمرناگی» واردعصر تازه ای شد در آن حق اخذ هر تصمیمی به مردم واگذار شد
و كشورهای دیگر كمونیستی اروپای شرقی یكی پس از دیگری فروپاشیدند.

یش از باز شدن مرز مجارستان:

مراسم مهمی به یادبود «ایمر ـ ناگی» (IMER-NAGY) از رهبران ملی مجارستان كه توسط كمونیستها از قدرت كنار
زده شده بود برپا گردید (۱۷ ژوئن ۱۹۸۹) . ایمر ناگی را قهرمان بهار آزادی در مجارستان می نامیدند.

صدها هزار نفر از مردم مجارستان در مراسم این چهره شناخته شده در آن كشور و جهان شركت كردند.

هجوم به سوی غرب

مجارستان نخستین كشور كمونیستی اروپای شرقی بود كه مرزهای خود را به سوی غرب گشود.

نسیم اصلاحات  در شوروی به رهبری گورباچف كه به اروپای شرقی وزید مردم كشورهای كمونیستی یكی پس
از دیگری به حركت در آمدند.

دولت مجارستان تصمیم گرفت مرزهای خود را به روی كسانی كه مایل بودند به غرب پناهنده شوند باز كند.

نخستین دسته مهاجران:

۶۵۰۰ نفر از اتباع آلمان شرقی بودند كه می خواستند از طریق اتریش به آلمان غربی پناهنده شوند. (۱۲ سپتامبر ۱۹۸۹)

یكهزار وپانصد اتومبیل شخصی و شصت اتوبوس حامل اتباع آلمان شرقی از طریق اتریش و مجارستان به آلمان غربی پناهنده شدند.

پس از این گروه از مهاجران دولت مجارستان اعلام كرد:

۶۰ هزار نفر دیگر از اتباع آلمان شرقی می توانند از طریق مرزهای مجارستان به آلمان غربی بروند.

باز شدن مرز مجارستان نخستین اقدام عملی در تقویت اصلاح طلبان كشورهای اروپای شرقی بود.

پس از آن مجارستان گامهای سریعی در راه كمونیسم زدایی برداشت

زودتر از كشورهای كمونیستی اروپای شرقی به نظام دیكتاتوری در آن كشور پایان داد.

مرگ استالین و انعکاس آن در مجارستان

پس از مرگ استالین و روی کار آمدن خروشچف در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۳ و اینکه خروشچف برای حفظ آبروی حزب کمونیست توصیه کرده بود که:

بعد از استالین باید جنایات دوره او را افشا کرد و وابستگان حزب باید حتی از خود انتقاد کنند،

از این جهت راکوشی دبیرکل حزب کمونیست مجارستان در پی انتقاد از عملکرد خود، از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد 

فقط دبیرکلی حزب را برای خود باقی گذاشت.

او به توصیه رهبران کرملین، برای آرام کردن اوضاع مجارستان ناگی را به نخست‌وزیری انتخاب کرد

ولی در ژوئیه ۱۹۵۳ طی سفری که به مسکو کرد از میخاییل سوسلف، تئورسیسن (نظریه‌پرداز) حزب کمونیست شوروی
و خروشچف، دبیرکل حزب کمونیست آن کشور درخواست کرد که از حد معینی بالاتر به ناگی اصلاح‌طلب پروبال ندهند.

از این جهت در مارس ۱۹۵۵ ناگی از حزب کمونیست اخراج شد 

این حزب از جناح اصلاح‌طلب خالی شد و ضمنا از نخست‌وزیری نیز منفصل شد.

در همان روز ۲۶ اکتبر، ناگی برای آرام کردن دانشجویان و کارگران خواست که آغاز سخن کند و بیانات خود را با کلمه «رفقا» آغاز کرد.

جمعیت چهارصد هزار نفری فریاد زدند که ما دیگر رفقا نیستیم.

ناگی در این لحظه متوجه شد که مردم پرچم‌های مجارستان را سوراخ کرده و ستاره کمونیستی را از آن برداشته‌اند.

شروع فروپاشی مجارستان

در تاريخ ۸ اكتبر ۱۹۸۹

در مجارستان همه احزاب آزاد شدند و حزب كمونیست تغییر نام داد.

این روزنامه كه ارگان حزب كمونیست بود:

اضافه كرد نظام سیاسی مجارستان یك نظام دموكراتیك شبیه دموكراسی های غربی خواهد بود.

در كنگره حزب كمونیست مجارستان اكثریت ۱۲۵۶ نماینده رأی دادند كه نظام سیاسی مجارستان باید دموكراتیك باشد
فقط ۱۵۹ نماینده مخالف و ۳۸ نماینده رأی ممتنع دادند.

دراین كنگره اعلام شد كه از این پس اقتصادمجارستان اقتصاد بازار خواهد بود نه اقتصاد سوسیالیستی.

نظام كمونیستی در سال ۱۹۴۸ در مجارستان استقرار یافت درسال ۱۹۵۶ قیام مردم با تانكهای شوروی در هم كوبیده شد.

بدین ترتیب ۴۱ سال در مجارستان حزب كمونیست فرمان قدرت را در دست داشت.

 

پس از ۲۳ سال تانكهای شوروی بوداپست را ترك كردند

نیروهای شوروی و تانكها و زره پوشهای آن كشور شروع به تخلیه مجارستان كردند

(۲۵ آوریل ۱۹۸۹) لشكر سیزدهم ارتش سرخ در مجارستان كه در سال ۱۹۵۶ در خیابانهای بوداپست ظاهر شدند پایتخت مجارستان را ترك كردند.

تانكهای شوروی برای درهم كوبیدن شورش مردم بوداپست علیه دولت كمونیستی آن كشور مجارستان را اشغال كرده بودند.

در ۱۵۰ كیلومتری جنوب بوداپست ۳۱ تانك ت ـ ۳۴ كه از نوین ترین تانكهای آن كشور بودند سالها در مجارستان باقی مانده بودند.

تانكها با ترن مخصوصی به سوی اكراین رفتند.

شوروی ۶۰ هزار سرباز در مجارستان داشت كه از زمان پایان جنگ دوم جهانی در آن كشور مستقر بودند.

 

منابع:

  • تاریخ جنگ سرد، آندره فونتن، عبدالرضا هوشنگ مهدوی؛ نشر نو، تهران ۱۳۴۶٫
  • گاهشماری اروپای شرقی جلد اول قاسم صنعوی، تهران، وزارت خارجه، ۱۳۷۱٫
  • تاریخ فلسفه سیاسی، بهاءالدین پازدرگاد، تهران، زوار، تهران، ۱۳۳۹٫
  • كتاب سال كیهان، تهران، ۱۳۴۹٫

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

نوزده − هشت =

keyboard_arrow_up